شعرکوهستان(شعرهای حمید ثابتی) | ||
|
نکشی حشیش مخ و دودمیکنه... شیشه بود تو نبود میکنه... دنبال تریاک نری تلف میشی.... هروئین زندگی نابود میکنه.... نمی بینی چه جوری خمار شدی... پیش چشم همگان چه خار شدی... دیگه ارزشی نداری میدونی... توی تار عنکبوت دچار شدی... اعتیاد دشمن جونه اهالی.... دشمن پیروجونه اهالی.... دامی ی که پهن شده سالهای سال... .بی اراده میکشونه اهالی.... میدونی یه جوغیرت فقط میخواد... تاکه عزمی استوارباهاش بیاد... دوراین دود پلید خط بکشی... بشی مثل بقیه شنگول و شاد... مگه نشنیدی که ورزش شادیه... کلید در نشاط و روحیه... اینکارو دستور روزانت بکن... ببینی سلامتی چه عالیه............ موضوعات مرتبط: 115- اعتیاد...به امید جهانی پاک.........، ، برچسبها: هرلحطه به ذهن من ابن سوال تکراری... تاکی بدویم و نرسیم به چشمه ساری ... مشکل زخودماست ندانیم ره راست... این بی هنری شامل اکثریت ماست... درجهل درون غوطه و رو غرق بگشتیم... بی عقل و خرد درهمه مدت بگذشتیم... هم رای غریبه همه جا جامه دریدیم... تقلید ز اوکرده وازخودببریدیم... مادرهمه جافکرگلیم خودمانیم... چون دانش نیکی وبدی خوب ندانیم... درعرصه گیتی تونگو نمره ما چیست... گرواقعیت دیده شودصفردگرنیست... بیگانه چوبیندکه دردهمه این است... باشوق بسیارهمیشه به کمین است... تاروزقیامت نشویم برنده ای یار... تاسیرت و اندیشه وفکرهمه اینکار... تادیرنگشته بخودائیم وبگوشیم... ازچشمه زیبای خرد اب بنوشیم........
موضوعات مرتبط: 116-چشمه زیبای خرد.......، ، برچسبها: دلم میخواد از این دنیا جدا شم... دگر با اهل این دنیا نباشم... نشینم گوشه ای ارام و زیبا.. .باقی عمر خود با یار باشم... دلم میخواد زنم بر کوه و صحرا... ز خود بیخود شوم در دشت رویا... نفس تازه کنم در باغ و بوستان... چو مرغی پر کشم رو سوی بالا... دلم میخواد که فریاد وفغانم... رسد برگوش دادار زمانم... کنم خنده زدست این زمانه... ز دل بیرون بریزم هرچه دانم... دلم میخواد که ویرانی نبینم... پریشان حال و گریانی نبینم... به هر جا میروم مهرومحبت... رسم جائی که حیوانی نبینم.............
موضوعات مرتبط: 117 - نقاش بزرگ..........، ، برچسبها: هرکه امدنان دهیدازمذهب و دینش مپرسید گوشه ای سامان دهیدازرسم وائینش مپرسید سفره ی ماسفره ی اوست ماگدایانی خموشیم هرچه داریم هدیه ی اوست همچو موجی درخروشیم گررضای یارخواهی چاره ی بیچاره کن بخشش دلدارخواهی لقمه ی خودپاره کن موضوعات مرتبط: 119--قامت مردانگی.............، ، برچسبها: دلم میخواد از این دنیا جدا شم... دگر با اهل این دنیا نباشم... نشینم گوشه ای ارام و زیبا.. .باقی عمر خود با یار باشم... دلم میخواد زنم بر کوه و صحرا... ز خود بیخود شوم در دشت رویا... نفس تازه کنم در باغ و بوستان... چو مرغی پر کشم رو سوی بالا... دلم میخواد که فریاد وفغانم... رسد برگوش دادار زمانم... کنم خنده زدست این زمانه... ز دل بیرون بریزم هرچه دانم... دلم میخواد که ویرانی نبینم... پریشان حال و گریانی نبینم... به هر جا میروم مهرومحبت... رسم جائی که حیوانی نبینم............. موضوعات مرتبط: 118- دشت رویا..........، ، برچسبها:
دروصف زیبائیهایت کلمات کم می اورندودربیان شکوهت واژه هاخجالت میکشند.ای داستان تمام نشدنی و ای حضوربی مثال دیدنی هنگامی که قلم سپیدابرها برصفحه ی بیکران ابی نقش گیسو میزنندوقله های انباشته بهم میسازندتصاویری خلق که هربیننده ای رابه جاده ی بی انتهای شادی و بازی میکشاند. لطافت و ظرافت این هتربقدریست که نمیخواهی پلکها را برهم زنی تا از دیدن بهترین نقاشی خدا محروم شوی.............
موضوعات مرتبط: 121 - داستان تمام نشدنی.........، ، برچسبها:
از کوی خسته دلها صوت غمی شنیدم یکدل همه بنالند از بی وفائی دوست این عهدنامبارک کی باب شد در عالم ازابتدای ادم چون دانه از دل پوست درراه عشق جانان خون میخورندیاران بایدبریدازدوست این رمزوصل بااوست این پنداشناراای مدعی بیاموز نیکان عزیزپندارچون نام نیک نیکوست موضوعات مرتبط: 120- عشق جانان.............، ، برچسبها:
در مسیرگذر ابی نشته ام که دل سنگهاوصخره های سخت راشکافته وجاری وپاک ادامه راه میدهدوبی هیچ ترسی سمفونی صبرش رافریادمیزند.مگرکسی قادر است جلویش را بگیرد نسیم خنکی می وزد و ارامش زیبائی محیط را احاطه کرده حس قشنگی دارم و فارغ ازهمه کس وهمه چیزمیخواهم به صدای دلنشین اب گوش دهم و مدتها دراین حالت بمانم.........
موضوعات مرتبط: 122 - سمفونی صبر...........، ، برچسبها:
ستاره بارون می کنیم گل و گلستون می کنیم عصر طلائی میسازیم همه روحیرون می کنیم خدا فقط کعبه نیست تو دلهای ادمیست بنا نموده عشق رو کمی توجه کافیست هفت اسمون یدسته نگین ابی بسته حلقه ی عشق و دیدن کار عاشق مسته وقتی ابی نباشه نگو دنیاچی میشه خنده ی ماه و خورشید دیگه دیده نمیشه
موضوعات مرتبط: 124 - عصر طلائی..............، ، برچسبها: سرزمین اشک میدانی کجاست سرزمینی که گرفتار بلاست سرزمینی که خدا را برده اند یاسهای بی صدا را برده اند زندگانش یک به یک پژمرده اند مرده اش بت کردن و اورده اند سرزمینی سوت و کور مردمی با غم صبور خانه هایش سردوخالی نیست دیگرشوروحالی سرزمین اشک اشک دائمی که زده بر ریشه های ادمی اه گوئی سرزمین نفرین شده یا که ملت قید بودن را زده سرزمین اشک هدیه به انسانهائی که اشک را دوست ندارند و شادی و نشاط را ارزومندند. برای صیقل روح وروان به سرزمین عشق بیائید سرزمینی که قله هایش هنرخوب زندگی کردن ودره هایش هنر ایستادگی را می اموزند.................
موضوعات مرتبط: 123 - سرزمین اشک..........، ، برچسبها:
خدایا تو خود نیز میدانی فاصله زندگی با من به اندازه فاصله پلک به مژه و فاصله دیدگاهم با انهائی که اعتقادی به انسانیت ندارند به اندازه فاصله زمین تا اسمان ولی هیچگاه حاضر نشدم زندگی را به بهای از بین بردن ارزشهای انسانی بدست اورم وهمواره درمسیری که حرکت در ان غیر ممکن بود وبانیروی تو ممکن شدهرروز محکم ترو استوارتر از روز گذشته بدون چشم داشت به منافع شخصی و پاداش و تشکر کسی برای رسیدن به بلندای بلندت ادامه راه میدهم وانتظار دره هایت را به چشم میکشم و از تو تقاضا دارم لحظه ای دست یاریت را از من دریق مگردانی .............
موضوعات مرتبط: 126 - فاصله زندگی...............، ، برچسبها: دماوند ای سپید و جاودانی دهد نامت به دلها زندگانی غرورملتی هستی به دنیا شکو هت میدهدمستی به جانها نگاهت پر ز لبخند و امید است سرافرازی و شادی و نوید است چو اهوئی بسویت رهسپارند که مهر دوستی بر تو گذارند توهستی کعبه این کوهنوردان طواف تو شده امال مردان قدمها در حریمت پر توانند خدایت را به یاری میکشانند درون اتش تو ناب گردیم چو پروانه برایت اب گردیم هدیه به دماوند پرشکوه و ضعودکنندگان ۱۵ خرداد ۱۳۹۰
موضوعات مرتبط: 125 - دماوند .....، ، برچسبها:
مانند همیشه به مزرعه مان سرزدیم فصل برداشت است تنوع گیاهان بی نظیروزیباست باغبان مهربان وسخاوتمندمان به رایگان تمام زمینهارازیر گشت برده همه جاسبزوجشن گیاهان برپاست والک.اویشن.چای کوهی.بومادران.پونه.گزنه.ریواس و...هرکس به اندازه نیازش کیسه میکندومیبرد.ناراحت بذر.اب.کود.افت و . دیگرداستانها نیستیم بر داشتمان همیشگی است و هیچ کس نمیتواند غصب کند. راستی مزرعه داران واقعی مانیستیم..............
موضوعات مرتبط: 127 - مزرعه داران واقعی...........، ، برچسبها:
چرا مابه خودمون دروغ میگیم سخن وحرفهای بی فروغ میگیم راه و جاد ه ی بدیها دروغه مثل ریگ دروغهای شلوغ میگیم چراساده بودن ودورمی ریزیم زمین و زمان و به هم می دوزیم تابسازیم خونه ای روی سراب می دویم و از بی ابی میسوزیم چرا احترام به هم نمی زاریم پا روی خوبی و خوبها می زاریم وقتی از کنارمون پر میکشند واسه خاک سردشون گل میاریم موضوعات مرتبط: 128 -دروغهای شلوغ............، ، برچسبها: |
|