شعرکوهستان(شعرهای حمید ثابتی) | ||
|
صداقت ای عروس جاودانی صداقت ای بهشت زند گانی کجائی نیستی کمیاب گشتی میان مردمان نا یاب گشتی همه با نام تو بیگانه هستند در دکان خود بر تو ببستند دراین ایام دگر سودی نداری شدی نامحرم ودودی نداری فقط گوهرشناسان ره سپارند تمام هستی ی خودراگذارند غریبی دردهایت دوست داریم خدای مردهایت دوست داریم
موضوعات مرتبط: 130 - عروس اقیانوس خدا..........، ، برچسبها: شادم چون ازادم فر یادی از فریادم دلبسته به کوهستانم روی با لهای باد م در خواب و در بیداری درمرزیک هوشیاری ذهنم رود به سویش او جش دهد دلداری اهنگ او اهنگم روشن نموده رنگم عطرنام و خاطره ها از دوریش دلتنگم از دیدنش من شادم بنیاد او بنیا دم عشقش درون جانم یادش همیشه یادم
موضوعات مرتبط: 129 - شادم چون ازادم........، ، برچسبها:
تا درد درمان نشود قصه همین است تا راه اسان نشود قصه همین است این قصه همان غصه درجازدن ماست تامکرهراسان نشودقصه همین است تاشهرگلستان نشودقصه همین است تا یار بدامان نشود قصه همین است در بند کشیدند همه احسا س زمین را تاعشق نمایان نشودقصه همین است تا نغمه تک مانشودقصه همین است تازشت تو زیبا نشود قصه همین است این وقت کشی حاصل بی حاصلی اوست تاقطره چودریانشودقصه همین است
برچسبها:
من زمینی تو زمینی من همین وتو همینی یاسپیدیم یاسیاهیم پر امید و بی گناهیم اهل هرقوم وتباریم فکروطرح تازه داریم عاشق وزیباپرستیم بیدلان مست مستیم هردویکسان درزمینیم باهم و هم رو نبینیم کی زمین باید ببینیم خوشه ای ازان بچینیم از زمین باید بگوئیم راه و رسمش رابجوئیم موضوعات مرتبط: 132 - من زمینی تو زمینی..........، ، برچسبها:
تمام لحظه هایت اسمانی غروربی صدایت جاودانی شتایش برنسیم عاشقی ها روی بالا و بالا تر بما نی تمام اشکهایت شادمانی گریبانت بگیرد مهر بانی اگرسیری کنی دربیکرانها به سختیهای عالم درنمانی تمام ایده هایت ارمانی پیام و نقدهایت زندگانی برایت ارزوی خبر دارم رسی جائی که دانائی بدانی موضوعات مرتبط: 134 - نسیم عاشقی ها.........، ، برچسبها: آشیان ازبهرخودچون ساختیم خود بدیدیم و خدا نشناختیم چون طمع درکارخودانداختیم گورخود کندیم وآخر باختیم بهر آسایش همه درها زدیم آن در اصلی ندیدیم و ردیم هرکسی بهر خودش دم میزند آش خودرا دائمآ هم میزند این چه غوغایست برپاکرده ایم پای دربندیم وحاشاکرده ایم عاشقی را عشق معنامیکند بی نیازی را تمنا میکند..............
موضوعات مرتبط: 133 - خدا نشناختیم.......، ، برچسبها:
من و بازیچه ی بازیها ت نکن تو قمار اشبا ح سیا ت نکن مگه میشه بال پروازوشکست کو دکانه منو کیش و مات نکن دل دیوونه اسیر کس نمیشه طمه ی بازیه این قفس نمیشه میدونه دوام نداره خود فریبی عاشقه باکسی هم نفس نمیشه من و ابر رفیق ایام رها ئی لحظه ها و حرفهای بی صدا ئی خسته از شنیدن قصه شهری که نمونده دیگه رسم اشنائی موضوعات مرتبط: 135 - قمار اشباح .............، ، برچسبها: سالهاست باعاشقی هم خانه ایم می پر ستیم و پی میخا نه ایم چون نظر بر اصل جانها کر ده ایم عشق رابا غشق پیدا می کنیم اتشش ای دوستان جان را گرفت شعر من سوزاندو ایمان راگرفت من سلامم بر سلا می تازه باد نقطه عشق را چه بی اندازه باد افرین ای افتا ب ای روشنی این چه شیدائیست بر عالم زنی
موضوعات مرتبط: 136 - سلامی تازه ..............، ، برچسبها: تو را دیدم که چه بیرحمانه بخاطر تکه چوبی جنگلی را به اتش کشیدی دلتنگ شدم پرواز کردم تا بی نهایت ارزوها یم ودرابرهامیمانم شایدروزی برای برداشتن توشه به زمین بازگردم ولی اینرا بدان هیچگاه بخاطر تکه ابری اسمان به اتش نمی کشم............ موضوعات مرتبط: 137 - درابرها میمانم..............، ، برچسبها: کوله بارم را چرا برهم زنی ازمسلمانی وروزه دم زنی پیش روزه روزه خواری کرده ایم یا میان جمع کا ری کر ده ا یم این چنین گستاخ حمله ور شدی قاضی شرع گشته وداورشدی ماکه بخشیدیم شهری به شما و پنا ه ا ور ده ایم پیش خد ا مالک کوهها مگر تو بوده ای بی خیال این و ان اسوده ای من خجالت میکشم ازکارتان شرم دارم باز گو یم حا لتا ن جای دیگر بایدت دقت کنی لحظه های مرده را فرصت کنی کوله بارم پر شده عشق وحیا کوه به کوهش میبرم چه بی صدا تقدیم به کوهنوردانی که درتاریخ جمعه ۲۸ مرداد۱۳۹۰ موردبی مهری درمیدان مجسمه قرارگرفتندامیدوارم دیگرشاهدچنین اتفاقاتی نباشیم...... موضوعات مرتبط: 138 - بی صدا..........، ، برچسبها: آسمان زیبائی یت پیدا نبود دنیا چه بود....... آن رخ رویائی یت پیدا نبود دنیا چه بود......... مااسیران زمین می سوختیم ازبی کسی..... رازعشق وقامت رعنائی یت پیدانبوددنیاچه بود.......... ماه ومهتابت اگرپیدانبوددنیا چه بود......... نوروآفتابت اگرپیدانبود دنیا چه بود.......... زندگی درظلمت وتاریک وتاریکی ی شب........ بیکران آبی ی نابت اگرپیدانبوددنیاچه بود........ نم نم باران وبرف و پاکی یت پیدانبوددنیاچه بود........ ابروبادوبازی وچالاکی یت پیدانبوددنیاچه بود............ ای سخاوتمند پر بخشش نظر کن حال ما ................ شوروشوق وخلوت افلاکی یت پیدانبود دنیاچه بود... دوستان درروزشبنه وامروز تماسهای زیادی بامن داشتندکه دریکی ازوبلاکها انا پوماخبری راخواندنددرموردمرکم...فعلا زنده ام آناعزیزمن هم روزی خواهم رفت این یک حقیقت است وفرارازآن غیرممکن....روزی ازروزان پاک ...میروم درقلب خاک....من جداخواهم شدازاین سرزمین...مرگ حق است و همیشه درکمین....میشوم من بی صدا...می روم سوی خدا..... موضوعات مرتبط: 140 - دنیا چه بود........، ، برچسبها: سپیدی اولین برف تابستانی لباسی زیبا به شکوه یک رویا بر بلندای البرز لاجوردی پوشانده وتلآلو خورشید چنان سفره گسترانده که گوئی در معدن الماس هستم جذابیت این حضور بقدری خیره کننده میباشدکه نمی توانم چشمها یم را ببندم احساس می کنم تمامی دوستانم درکنارم هستندونظاره گر این درخشش بی نظیرند.سپاس خدا را که دریچه ای طلائی به رویم گشوده که میتوانم ناب ترین و قشنگترین لحظات رادرآن ببینم و لذت ببرم تصاویر زنده ای که همیشه و همه حال با من زندگی میکنند نیرو وانرژی می بخشنندوهوشیاری میدهند. این جا سرزمین عشق و میدان جواهرات قیمتی است که با هیچ سرزمینی قابل مقایسه نیست چه کسی میتواندمرا از دیدن این نمایش واقعی و با شکو ه الهی محروم گرداند..............
موضوعات مرتبط: 139 - الماس سپید..........، ، برچسبها: یکنفردردل تاریکی شب منتظرخورشیداست لحظه ی خنده ی صبح و سحر سپید است آفرین بررخ روز...آفرین دخترعالم افروز... یکنفرچشم براه باهمه آه تاکه ببیندامید بکشددست به رخسار زمین باهمه دید آفرین برقدم شب شکنان آفرین برهمه خوبان زمان یکنفرازدردروازه ی عشق مینگردآزادی بال در بال کشد اوج برای شادی آفرین بر توعزیز آفرین ای همه چیز یکنفر خون بدلش می ریزد تاکه انسان به جهان برخیزد آفرین برهمگان آفرین اهل جهان....................
موضوعات مرتبط: 141 - یکنفر منتظر است.....هدیه به روح دائی عزیزم..، ، برچسبها: باسکوتمان فریاد می کشیم ما را رها کنید........ اززیر طبل هیاهو برای هیچ جدا کنید........ مارا در بند نبوده ایم آزاد بوده ایم......... همچون پرندگان سبک بال شادبوده ایم........ درعاشقی به لطافت گلهای باوریم........ باورکنیدبه قطره ی شبنم شناوریم....... ماسلسله به سلسله تاریخ خواتده ایم......... بدخواه مردمان همه برسیخ خوانده ایم........ این درس ومکتب چرخ زمانه است...... تیری زغیب بدان را نشانه است..... عبرت بگیرو خروشی به پا مکن...... جانها به لب نرسان و جفا مکن......
موضوعات مرتبط: 143 - گلهای باوریم..........، ، برچسبها: |
|