شعرکوهستان(شعرهای حمید ثابتی) | ||||||||||||||||
|
فانوس ماه رابدست گرفته ام تا آذین بندم وحشت شب راوبانک برآورم سپیدی صبح راکه ای خفتگان خفته دردیارنیستی بیدارشویدتک سواران عشق بی نیازازتمام نیازمندیها ودلتنگیهای مرسوم شهبازواربه شوق دیدن لاله های درخشان سرزمین آفتاب سواربرپشت ابرهای شوخ طبع وبازیگوش به آرامی میروندومنتظر نمی مانند...... صدای طرب انگیزآبشارهادرگوششان وسرودشورانگیز بادها بدرقه ی راهشان میباشد.......... اشکهایتان رانثارشان کنیدتاقلبهایتان یادشان را به وسعت زمین نقاشی کنند..................
موضوعات مرتبط: 157-فانوس ماه................، ، برچسبها: زندگی راآن طرف ترس جستجومی کنیم هنگامی که عزم رفتن داریم دیگرخودنیستم بیخودشده ازخودیم نغمه ای میشویم آسمانی شعری میخوانیم جاودانی درست است اینکه خورشیدپشت ابرهامانده ومه همه جاراپوشانده ولی درتمام لحظات گرمایش راحس می کنیم وروشنی اش رامی بینیم دلهایمان رابه آفتاب هدیه کرده ایم تادرخشندکی اش راازآن خودسازیم ای طوفانهای خوف ناک ومهیب وای غرشهای ترسناک ووحشت آفرین سینه هایمان رابشکافیدقلبهایمان رادرآوریدتاعشق نهفته درآنراهمه ببینند وباورکنندکه دیگربرگشتی وجودندارد. ماآزادی رادرزانوزدن وبوسیدن قله هایافته ایم وجذابیت این بوسه ی رویائی راباعشوه گریهای توخالی ی دنیاعوض نخواهیم کرد ................................................
موضوعات مرتبط: 159-بوسه ی رویائی.............هدیه به صعودکنندگان 21بهمن ماه 1390، ، برچسبها: کارتو چیست سوآل همسایه............ سخن آفتاب ومهتاب وسایه.................. کار من معدنی بود.................... متالیک وکندنی بود.............. مدعی گفت اگه این پا بگیره................... یکی یکی یقه مونو می گیره.................. جشن یکسالگی مون برپا نشد........................ مشکلات سد ما شد........................... ما هم انصراف زدیم............... یه تنه به قاف زدیم...................... صدف ایران نام کار جدید......................... دندونسازیی که زود شد ناپدید....................... با گل دریا اومدیم خونه ها.................. پاک میکردیم یکی یکی دونه ها...................... خیلی زود مدت عمرش سر اومد................ خبرش از تو کماجا در اومد..................... گل دریا نغمه ای دریائی داشت................... واسه فردا حرفهای زیبائی داشت.............. این چند سطر چکیده ای از کار من................... کاری که هرجا میرم نیست یار من..................... مختصرپیداها رو بیان نمودم بدونید................... پشت پرده رو جونم بهتره هیچی ندونید..........
موضوعات مرتبط: 158- کارتو چیست..................، ، برچسبها: درهوائی آفتابی وشعرآفرین زیرکاجهای بلندکه دورتادورش راشمشادهای باران خورده احاطه کرده برروی نیمکتی چوبی که قسمتی ازآنرا انسانهای خوش ذوق وباسلیقه سوزاندند نشته ام سکوتی آرام بخش همه جاراپرکرده که گاه گاهی صدای کلاغهابرآن تسلط پیدامیکندپروازدسته ای کبوترهای چاهی حواسم راجلب میکندباخودمیگویم اگرآنهاهم بمانندکلاغهاپرسروصدابودندتکلیف سکوت راچه میشد. پس ازلحظه ای مکث به متن بازمیگردم بوی شمشادهاهمه جاپیچیده وعطری مطبوع وبهاری تمام حسم راپرکرده خوشحالم ازاینکه زمستان کم کم ازشهرمیرودشادیم بخاطرسالمندان وبی آشیانه هاست که همیشه دراین ایام لحظات سختی راسپری میکنند وسرماآزارشان میدهدوانتظارآشیانه ای گرم رامیکشند.. بازمستان گفتگوهای فراوان دارم وشوخیهای بسیاربه اومیگویم حضورتودرخیابانها وکوچه های شهری که باکوچکترین بارشی سیل جاری میشودواهالی رابه عذاب میکشاندمناسب بزرگی وشخصیت تونیست جایگاه تودرکوهستان است جائی که دوستدارانت برای آمدنت لحظه شماری میکنند بازی عاشقان.... ازپنجره ی کاجهابه آسمان نگاه میکنم که گربه ای خوش نقش وبازیگوش تمام ورقهایم رابهم می ریزدکه توجه اش کنم هرچه ازاومیخواهم دست ازشیطنت برداردگوش نمیدهدبازبان بی زبانی میگویدمرادریاب بعدآبنویس تانوازشش میکنم به روی زانوهایم بخواب میرود........ آه ای مهربانی درپشت کدامین جاده ی نامهربانی غریبانه گرفتارشدی که بیدلانت چشم براه وبی تابندتادمی درگلبرگ حریرت آرام گیرند..... موضوعات مرتبط: 160- آه ای مهربانی.......................، ، برچسبها: این همه کشک است جانم گول نخور
قصه درمشک است جانم گول نخور خیمه شب بازی وبازیگریکی است آخرش اشک است جانم گول نخور اولش بخت است جانم گول نخور دام بدبخت است جانم گول نخور میبردتاعمق چاه بی کسی خانه بی تخت است جانم گول نخور کرم ازدرخت است جانم گول نخور عاشقی سخت است جانم گول نخور جان من یک باربا عقلت نشین خواجه بی رخت است جانم گول نخور موضوعات مرتبط: 161-جانم گول نخور...........، ، برچسبها: این جا رو توچالش میگن قله ی باحالش میگن وحشی وعریان همه جاش شیرین تراز جان همه جاش هیچ نمی ترسی حمید زبادهای جاکنش یواش برو یواش بیا تنت نخوره به تنش لحظه ای که خشن میشه ژولیده و فشن میشه مرد میخواد روش پا بزاره ترس و به زانو درآره تا آخرش کم نیاره لب روی لبهاش بکاره محشر و جذاب همه آرامش وخواب همه................... موضوعات مرتبط: 162-توچال قله ی باحال.....................، ، برچسبها: همه می پرسندحمیدداستان خرت چیست داستانش رامیگویم تاآتهائی که می پرسندبدانندو دیگران هم که نمیدانندبخواننددرروزگاران گذشته هرجمعه که به کوهستان میرفتم یکی ازعروسکهای اهدائی وزیبای دوستان رابرروی کوله ام آویزان میکردم که تعدادی ازارادتمندانم درزمان غیبت من آنرابرمیداشتندمدتهابه همین صورت گذشت تااینکه دریکی ازصعودهایم دروسط هفته خری رادیدم تنهاوغریب گوشه ای افتاده شال گردنی رنگی برگردن داشت وزبانی بیرون آمده طوسی رنگ بودودستکشهایش مشکی ویالهایش پریشان خلاصه خیلی خوش تیپ بود............ صاحبی نداشت ودربدربدنبال صاحب می گشت ازاوخوشم آمدبعدازصحبتی کوتاه باخودهمراهش کردم وازسال ۸۱تاکنون بامن است نه غیب شده ونه کسی برداشته اوازآن من است ومن برای اوهرگاه که خسته میگردم سوارش میشوم وهرلحظه که اوخسته میشودبردوشم آرام میگیرددوستی عادلانه است بی هیچ آزارواذیتی هم اوراضی است هم من بارهادرصعودهایم یخ زده و تحمل کرده............... دومرتبه درکوهستان جامانده وکم شده که کوهنوردان سراسیمه برایم آورده اند ازمن معروف تراست ازاین بابت خوشحالم چون حیوان پرفایده ایست خاندانش معماران بزرگندوتمام راههاراچپ وراست طراحی کرده اند که یکنواخت و خسته کننده نباشدبعضی اوقات عده ای بی انصافی میکنند و بار زیاد بر دوششان میگذارندولی اعتراضی نمیکنندگاهی وقتهابارشان راکج می بندندوبه دره اشان می فرستندوباپرروئی میگویندعجب خریست که نمی فهمدالقصه زمانه ی غریبی است حال شماقضاوت کنیداین چهارپا ارزشمندتراست یاتعدادی ازماکه به هیچ قاعده وقانونی احترام نمیگذاریم وبه هرجا میرسیم برای بهترزیستن بیشترتخریب کردن رامی آموزیم خرم رابه خاطراین خصوصیات بارزاست که دوست دارم وهمیشه باخودبه قله هامیبرم.......... راستی داشت یادم میرفت دوسال پیش زبان بیرون آمده ی خرم رایکی از دوستان کندچون نمی خواست خندیدنش رابه کارهای کوچک وبچگانه امان که مدعی بزرگی هستیم ببیند......
موضوعات مرتبط: 163-حمیدوخرش...............، ، برچسبها:
وقتی احساسم راسنگ میزنند ابرهای آسمانم غوغامیکنندوبی وقفه میبارند برباغ رویاهایم.......... لحظاتی سکوت میکنم شعرم به میهمانی ام می آید مهربانی میکندوعاشقانه میخواند........ بازبی خداحافظی رفتی هنگامی که همه خواب بودن ازپنجره ی ابرها گذشتی مسیرمهتاب راگرفتی به پشت بام ماه که رسیدی درخشش خورشید رادیدی دوباره احساس شدی ومستانه رقصیدی.......... موضوعات مرتبط: 177-دوباره احساس شدی، ، برچسبها:
بگذریدبی هیچ خواهش وتمنائی تالایق بهترینهاشوید تنهای تنها که شدی زیبای زیبامیشوی رهائی ازدلبستگی ها..... پروازرابه ارمغان می آورد پروازدوستی باآسمان رامهیامیسازد وآسمان قلبش راهدیه میکند اینجاامپراطوری ی عاشقان وحکومت قلبهای پاک است نه دستی بالا میرود نه سری پائین می افتد جایزه ای درکارنیست همه برنده اند هرکس به اندازه ی نیازش صدائی غیراززمزمه ی شیدائی بگوش نمیرسد ورودی نمیخواهد برای همه رایگان است بازی باآسمان شوخی باابرها موضوعات مرتبط: 176-امپراطوری عاشقان......، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: 175- ازکوهستانم..به احترام 21مهرماه 91..400چهارصدمین صعودپی درپی به قله عشق توچال، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: 174-نترسیدای پریا.........، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: 173-اه ای خوب من...................، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: 172-من مرده ام..................، ، برچسبها:
موضوعات مرتبط: 171-نظربازی ی آب........، ، برچسبها: |
|