سالهاست درگوشمان خوانده اندبایک گل بهارنمیشودیکدست صدائی نداردویک شمع
نوروگرمائی نمی آفریند..........
سخنانی بی ارزش وبیفایده که تکرارآنهالزومی ندارد نسل به نسل گفته شود..
دشتی پرازعلفهای هرزراتجسم کنیدحضوریک گل توجه ونظرهمه را
جلب وبسمت خودمیکشانداین حکمت وراززیبائیست
که انسانهاباهرطرزتفکروسلیقه ای دوستدار
آننددرفلسفه ی حیات هرگل اندیشه ای ژرف ورایخه ای خوش جریان داردکه هرکس
میتواندبرای استحاله ی خودازآن استفاده نمایدوکسی که این
دگرگونی رانمی پسنددمانندعلفهای هرزهیچگاه
گل نمیشود..........
۲- یکدست هم صدای خودراداردبه آهستگی امتحان کنیدمتوجه ی صدای آن خواهیدشد
اگرغضوی ازاعضای بدن وجودنداشت دیگرعضوهامنزوی وگوشه
نشین نخواهندشد...........
۳- ویک شمع هم نوروگرمای خودش رابمانندآتشفشان دردل داردکافیست محافظی
برایش قراردهیدتاببینیدچگونه حمامی راگرمامی بخشد
وبدورهاروشنی میدهد..............
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: